اینجا محل جستجو و اکتشاف حرفهای نو است.
در موضوع آزاد افکار و چهرههایی را دنبال کنید که برای شما اهمیت دارند.
اگر میخواستید یک وعدهی روزانه از خواندنیها بسازید، چه موضوعات و نویسندههایی را کنار هم قرار میدادید؟
![]() Please Wait |
به دلایلی منطقی یا فاقد فلسفهای خاص، دستکم در جامعه ما حساسیت هایی بر جامعه پزشکی و بعضی اعمال و گفته های ایشان وجود دارد وچه بسا دو چندان است. جایی هم که کنشی نیست ناگهان واکنشی از جانب برخی از ایشان رخ میدهد که خود بحث برانگیز میشود. نه حمله به سریال طنز "در حاشیه" پایان آن بازخوردها بوده و نه حواشی فوت مرحوم عباس کیارستمی آخرین موج حساسیتها به شمار میرود. به گمانم این دو نمونه از بین بسیاری برای یادآوری کفایت کند.
روابط بیمار و پزشک به مفهوم شبهمدرن آن شاید به زمان ناصرالدین شاه برگردد. از دانش آموختگان طبابت که تعدادشان بیش از نیاز شده بود درخواست میشود به سلامت مردم خارج از محدوده دربار نیز رسیدگی کنند و نظر به اینکه درآمد ایشان از دربار تامین میشد دیگر مبلغی برای "ویزیت" از عموم نمیگرفتند. مردم هم برای ادای دین خود از محصولات کشاورزی و هر آنچه در توان داشتند تحفهای پیشکش میکردند. به جهت آشنایی با داستان فارغ التحصیلان آن زمان پیشنهاد میکنم جلد اول از مجموعه سه جلدی " تاریخ موسسات تمدنی جدید در ایران" یادگار دکتر محجوبی اردکانی خوانده شود. در مواردی این رسم اجتماعی به قرن بیست و یکم هم کشیده شده. تحفهها طبق عادت مالوف بر جای خود هستند و البته ویزیت هم پرداخت میشود!
غرض از این نوشته کوتاه مرور واژه "متطبّب" و نسبتش با طبیب است که بر خلاف قدما، گویی امروزه نیاز چندانی به استفاده از آن احساس نمیشود. در کتاب وزین "فیلسوف ری" که جناب دکتر مهدی محقق به زندگی و آثار محمدبن زکریای رازی میپردازد آورده شده: "کلمه متطبب و طبیب هرچند متقارب المعنیاند ولی از طبیب معنی بیشتری اراده میشود. ابن رضوان در یکی از رسالههای خود که به ابن بطلان نوشته است از قول جالینوس نقل کرده که گفته: طبیب باید فیلسوف کامل باشد و کسی که به این درجه نرسد او را متطبب باید خواند نه طبیب". و جالب که ابونصر فارابی آنجا که به قیاسهای ممکنه میپردازد میآورد: "سخن درباره این موضوع چنان نیست که جالینوس متطبب پنداشته است..." در این میان می بینیم حکیم بزرگی چون ابن سینا هم در پشت نسخه ای از" فرق الطب" که در اختیار داشته خود را متطبب می خواند. به نظر می رسد گاه به جهت خضوع و گاه در تحقیر دیگری از این کلمه استفاده می شده.در واقع انتظار بوده طبیب علاوه بر تخصص لازمهاش نگاهی ژرفتر و فراگیرتر به محیط داشته باشد.
این معنی از منابع دیگر نیز دریافت می شود. در حدیثی از رسول اکرم نقل است:"من تطبب و لم یعلم منه طب قبل ذلک فهو ضامن - هرکس بدون علم به کار طبابت بپردازد ضامن است" و نیز شعری از ابن عربی که در رثای چشم کور شده خود و درمانده از هرجا میگوید: لقد طفت شرقی البلاد و غربها فاعیا علی الطب و المتطبب.
منزلت طبیب و حکیم به آن مفهوم اصیل فراتر از صرف عمل درمان جسم است. آن حلم و آرامشی بیش از دوا برای بیمار درمان است. هنوز باور بر آن است جامعهی ما بیش از متطبب مزین به اطباست. چرا باید نگران جایگاهی شد که در نهایت شغلیست همچون دیگر شغلها. پس چه جایی برای موضعگیریهای هیجانی می ماند؟ چرا آشفتگی؟!
این مقاله که قبلا در سایت آفتاب یزد منتشر شده بود از مجموعه مقالات برگزیده وب فارسی است که در موضوع آزاد بازنشر میشود.