اینجا محل جستجو و اکتشاف حرفهای نو است.
در موضوع آزاد افکار و چهرههایی را دنبال کنید که برای شما اهمیت دارند.
اگر میخواستید یک وعدهی روزانه از خواندنیها بسازید، چه موضوعات و نویسندههایی را کنار هم قرار میدادید؟
![]() Please Wait |
بستگی دارد که شما به کدامیکی از مکاتب فلسفی پایبند باشید. آنهایی که معتقدند ذات و سرشت انسان از اساس خیر و خوبی است و فقط باید در طول زندگی این خوبیها را بپروراند و از حالت بالقوه به شکل بالفعل دربیاورد، یا آنهایی که فکر میکنند انسان از بیخ تمایل به شر و شرارت دارد و رشد و تربیت یعنی گرفتن تمایلات شرورانۀ فطری. این، یکی از قدیمیترین دعواهای فلاسفه و حکما و روانشناسها است. درست مثل دعوای افلاطون و ارسطو که بنیانگذار حکمت یونان قدیم شد، کلی از حرفها و ایدههای دیگر هم هستند که همگی از دل همین دعوای بر سر سرشت آدمیزاد درآمدهاند. مثلا توماس هابز که جزو دوسته دوم بود و معتقد بود انسان ذاتش تمایل به شر دارد، فلسفه سیاسیاش را اینطوری توجیه میکرد که این آدمیزاد شرور ناچار شده برای رفع تداخل و تضاد انگیزههای شرورانه خودش با دیگران، به قدرت بزرگتری به اسم دولت متوسل شود. اما جان لاک که فکر میکرد آدمی متمایل به خیر است، میگفت فلسفۀ تشکیل دولت هم برای استفاده بهتر از همه ارادههای خیر است. اینطوری کارکرد دولت در این دوتا فلسفه سیاسی کاملاً فرق کرده و مفاهیمی مثل حقوق بشر، در هر کدامشان یک معنای متفاوت پیدا میکنند. کاری نداریم. منظور ما چیز دیگری است. اینکه باید شما اول مکتب فکری خودتان را مشخص کنید و تصمیم بگیرید که طرفدار کدام تیم باشید. البته تیمهای متفرقه هم هستند، مثلا رفتارگراها یا اگزیستانسیالیستها میگویند انسان دارای شخصیت خنثی است و هیچ ذاتِ خوب یا بدی در کار نیست، بلکه محیط آدمها را میسازد. اما برای کاری که ما داریم این حرفها به درد نمیخورد. فقط باید طرفدار یکی از دو تیم اصلی بشوید. اگر از آنهایی هستید که فکر میکنید ذات آدمی خوب و خیر و گوگوری مگوری است، که خب دیگر خوش به حالتان. تکلیف شما مشخص است؛ با خیال راحت میتوانید سلفی بگیرید و با گردن افراشته عکسهای سلفی خودتان را نشان این و آن بدهید. اما اگر عضو باشگاهی هستید که معتقدند ذات بشر شرور است و میخواهید اژدهای درونتان را تربیت کنید، آن وقت است که باید در خریدن گوشیهایی که دوربین جلو دارند، تأمل کنید. بورخس در یکی از داستانهایش از یک دایرهالمعارف خیالی صحبت میکند که در آن مقالهای بوده دربارۀ فرقهای که معتقدند ازدواج و آینهها شوم و شنیع هستند، چرا که آدمی را تکثیر میکنند. شک نباید کرد که اعضای این فرقه هم از کسانی بودند که معتقدند سرشت آدمی تمایل به شرارت دارد. آنها اگر در روزگار ما هم بودند، قطعاً جلوی دفتر شرکتهای سازنده موبایل تجمع و تظاهرات میکردند و از آنها میخواستند تا دوربین گوشیهای موبایل را بردارند و مانع از تکثیر شرارت بشوند. شما چی فکر میکنید؟
یادداشت از شماره ۶۴۰ هفتهنامه «همشهری جوان»